درد تـــــازه
متن نویسه...
می بینی خراب و داغونت
شدم ، سوختم
خوشی تو رو به تنهایی خود فروختماگر ارزون تو رو
دادم به یک دنیای که خود نیستم
چون که من زاده ی دردم و با درد و غم ،
غریب نیستم
غریب نیستم ، غریب نیستم
گاهی
وقت ها بی خبر میام کنار پنجرتتا یک کم ببینمت
، آخ که دلم تنگه واست
خوشم از شادی تو ، وقتی می خندی با رقیب
تو
دلم تازه می شه یک درد کهنه ی غریب
همه درد ها رو کشیدم جز این درد
عاشقیسهم من از باغ
عشق شد گل زرد عاشقی
آی دلم ببخش اگر یک درد تازه ای
اومد
آخرین فصل غمه ، باز فصل سرد عاشقی