جای من وخالی کن
متن نویسه...
ای تو
که دوری ولی نزدیک دنیای منی
خیلی وقته نمیای به خواب من سر بزنی
بی تو همسایه شدم با همه ی
خاطره ها
نگو
فاصله یه دنیاست میون دستای ما
تو کدوم محله داری قدماتو می شُماری؟
تو کدوم پس کوچه آغوش منو،کم
مییاری؟
وقتی چشمات می شه گریون، جای من رو خالی کن
تو خیابون زیر بارون،جای من
رو خالی کن
جای
تو خالیه اینجا توی این اتاق سرد
دربه در شه این دلی که منو عاشق تو کرد
از کدوم گریه میشه به خواب
خوب تو رسید؟
تو
کدوم ترانه می شه صدای پاتو شنید؟
وای از این خاطره هایی که عذاب من شدن
وای از این آرزوهایی که سراب
من شدن
وقتی چشمات می شه گریون، جای من رو خالی کن
تو خیابون زیر بارون،جای من
رو خالی کن
برگرفته از وبلاگ زیبای قلب سنگی
تب تلخ
متن نویسه...
خدا ما رو برای هم نمی خواست
فقط می خواست هم رو
فهمیده باشیم
بدونیم نیمه ی ما، مال ما نیست
فقط خواست نیمه مون رو دیده
باشیم
تموم لحظه های این تب تلخ
خدا از حسرت ما
با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی خواست
خودت دیدی دعامون بی اثر بود
چه سخته مال هم باشیم و بی هم
می بینم می ری و می بینی می
رم
تو وقتی هستی اما دوری از من
نه می شه زنده باشم، نه
بمیرم
نمی گم دلخور از تقدیرم اما
تو می دونی چقدر دلگیره این عشق
فقط چون
دیر باید می رسیدیم
داره رو دست ما می میره این عشق
تموم لحظه های
این تب تلخ
خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی
خواست
خودت دیدی دعامون بی اثر بود...
درد تـــــازه
متن نویسه...
می بینی خراب و داغونت شدم ، سوختم
خوشی تو رو به تنهایی خود فروختم
اگر ارزون تو رو
دادم به یک دنیای که خود نیستم
چون که من زاده ی دردم و با درد و غم ،
غریب نیستم
غریب نیستم ، غریب نیستم
گاهی
وقت ها بی خبر میام کنار پنجرت
تا یک کم ببینمت
، آخ که دلم تنگه واست
خوشم از شادی تو ، وقتی می خندی با رقیب
تو
دلم تازه می شه یک درد کهنه ی غریب
همه درد ها رو کشیدم جز این درد
عاشقی
سهم من از باغ
عشق شد گل زرد عاشقی
آی دلم ببخش اگر یک درد تازه ای
اومد
آخرین فصل غمه ، باز فصل سرد عاشقی